زهرازهرا، تا این لحظه: 21 سال و 10 ماه و 11 روز سن داره
Date of creation of my blogDate of creation of my blog، تا این لحظه: 8 سال و 4 ماه و 11 روز سن داره
My membership dateMy membership date، تا این لحظه: 11 سال و 1 ماه و 20 روز سن داره

🌹خاطرات یک بانوی روشندل🌹

قلبم را به ❤خدا❤ میسپارم، که او به شدت کافیست

داستان زیبای شخصی که فقط یک روز زندگی کرد 

1399/10/15 18:22
نویسنده : زهرا‌بانو
346 بازدید
اشتراک گذاری

داستانی زیبا درمورد شخصی که یک روز زندگی کرد و قدر زندگی را دانست.

دو روز مانده به پايان جهان تازه فهميد كه هيچ زندگی نكرده است، تقويمش پر شده بود و تنها دو روز، تنها دو روز خط نخورده باقی بود.

پريشان شد و آشفته و عصبانی نزد خدا رفت تا روزهای بيشتری از خدا بگيرد، داد زد و بد و بيراه گفت، خدا سكوت كرد، جيغ زد و جار و جنجال راه انداخت، خدا سكوت

كرد، آسمان و زمين را به هم ريخت، خدا سكوت كرد

 

به پر و پای فرشته ‌و انسان پيچيد، خدا سكوت كرد، كفر گفت و سجاده دور انداخت، خدا سكوت كرد، دلش گرفت و گريست و به سجده افتاد، خدا سكوتش را شكست و گفت: "عزيزم،

اما يك روز ديگر هم رفت، تمام روز را به بد و بيراه و جار و جنجال از دست دادی، تنها يك روز ديگر باقی است، بيا و لااقل اين يك روز را زندگی كن"

لا به لای هق هقش گفت: ' اما با يك روز... با يك روز چه كار می توان كرد؟ ...

خدا گفت: 'آن كس كه لذت يك روز زيستن را تجربه كند، گويی هزار سال زيسته است و آنكه امروزش را در نمی‌يابد هزار سال هم به كارش نمی‌آيد'، آنگاه سهم يك روز زندگی

را در دستانش ريخت و گفت: 'حالا برو و يک روز زندگی كن'

او مات و مبهوت به زندگی نگاه كرد كه در گودی دستانش می‌درخشيد، اما می‌ترسيد حركت كند، می‌ترسيد راه برود، می‌ترسيد زندگی از لا به لای انگشتانش بريزد، قدری

ايستاد، بعد با خودش گفت: 'وقتی فردايی ندارم، نگه داشتن اين زندگی چه فايده‌ای دارد؟ بگذارد اين مشت زندگی را مصرف كنم'

آن وقت شروع به دويدن كرد، زندگی را به سر و رويش پاشيد، زندگی را نوشيد و زندگی را بوييد، چنان به وجد آمد كه ديد می‌تواند تا ته دنيا بدود، می تواند بال بزند،

می‌تواند پا روی خورشيد بگذارد، می تواند ....

او در آن يك روز آسمانخراشی بنا نكرد، زمينی را مالك نشد، مقامی را به دست نياورد، اما....

اما در همان يك روز دست بر پوست درختی كشيد، روی چمن خوابيد، كفش دوزدكی را تماشا كرد، سرش را بالا گرفت و ابرها را ديد و به آنهايی كه او را نمی‌شناختند، سلام

كرد و برای آنها كه دوستش نداشتند از ته دل دعا كرد، او در همان يك روز آشتی كرد و خنديد و سبك شد، لذت برد و سرشار شد و بخشيد، عاشق شد و عبور كرد و تمام شد.

 او در همان يك روز زندگی كرد

فردای آن روز فرشته‌ها در تقويم خدا نوشتند: ' امروز او درگذشت، كسی كه هزار سال زيست! '

 

زندگی انسان دارای طول، عرض و ارتفاع است؛ اغلب ما تنها به طول آن می انديشيم، اما آنچه که بيشتر اهميت دارد، عرض يا چگونگی آن است.

امروز را از دست ندهيد، آيا ضمانتی برای طلوع خورشيد فردا وجود دارد!؟

پسندها (17)

نظرات (20)

✨🍀𝘼𝙣𝙖𝙝𝙚𝙡 𝙘𝙝𝙖𝙣✨🍀𝘼𝙣𝙖𝙝𝙚𝙡 𝙘𝙝𝙖𝙣
15 دی 99 20:05
سلااام
زهرا‌بانو
پاسخ
سلااام به آنا جون خودمون
✨🍀𝘼𝙣𝙖𝙝𝙚𝙡 𝙘𝙝𝙖𝙣✨🍀𝘼𝙣𝙖𝙝𝙚𝙡 𝙘𝙝𝙖𝙣
15 دی 99 20:05
خوبییی!!!؟
زهرا‌بانو
پاسخ
خوبمممم. خدا رو شکر. تو چطورییییی؟
✨🍀𝘼𝙣𝙖𝙝𝙚𝙡 𝙘𝙝𝙖𝙣✨🍀𝘼𝙣𝙖𝙝𝙚𝙡 𝙘𝙝𝙖𝙣
15 دی 99 20:05
چه خبراااا!!؟
زهرا‌بانو
پاسخ
سلامتیاااا )) )) ))
از شما چه خبراااا؟
چی کارا می کنیاااا؟ )) )) )) (مدل جدید جمله: چی کارا می کنی هستش ساخت خودمه خخخ)
راستی دلم برات خیلی تنگیده بودااا (یعنی تنگ شده بود)
✨🍀𝘼𝙣𝙖𝙝𝙚𝙡 𝙘𝙝𝙖𝙣✨🍀𝘼𝙣𝙖𝙝𝙚𝙡 𝙘𝙝𝙖𝙣
15 دی 99 20:06
چه متن خوشگلی بود😍😍😍😍😍😍(کلی ذوق زده)
زهرا‌بانو
پاسخ
مرسیییی (کلییی استیکر متحرک) خخخ
✨🍀𝘼𝙣𝙖𝙝𝙚𝙡 𝙘𝙝𝙖𝙣✨🍀𝘼𝙣𝙖𝙝𝙚𝙡 𝙘𝙝𝙖𝙣
15 دی 99 20:06
.
زهرا‌بانو
پاسخ

خب یا خدااا الان 6 تا تلگراف میاد برات آماده باش )) )) )) 

15 دی 99 21:30
سلام عزیز دلم،شرمنده الان چشمام داره میسوزه،فردا برات نظر میذارم و میخونم،باشه؟!گوگولی خودمی عزیز دلم
زهرا‌بانو
پاسخ
سلام گلم. این حرفا چیه؟ راحت باش. هر وقت دلت کشید کامنت بده، عزیز دلم. شبت خوش
✨🍀𝘼𝙣𝙖𝙝𝙚𝙡 𝙘𝙝𝙖𝙣✨🍀𝘼𝙣𝙖𝙝𝙚𝙡 𝙘𝙝𝙖𝙣
15 دی 99 22:38
وااااایییی😍😍😍(کللللی ذووووقققق)
چه خلاقانه

سلامتیاD:
وایی منم خیلی دلم برات تنگیده بوووود
 
زهرا‌بانو
پاسخ
جووون جووون
مرسی عزیزم
پس از این به بعد هر کی بگه چه خبرا میگم سلامتیا یه جورایی باحال تر از سلامتی خالیه 
میبینی چه خل شدم آجی؟
✨🍀𝘼𝙣𝙖𝙝𝙚𝙡 𝙘𝙝𝙖𝙣✨🍀𝘼𝙣𝙖𝙝𝙚𝙡 𝙘𝙝𝙖𝙣
15 دی 99 22:39
) ) )
ا&zwnjومد دیگه
زهرا‌بانو
پاسخ
بهله بهله خخخ )) )) )) &zwnj &zwnj
✨🍀𝘼𝙣𝙖𝙝𝙚𝙡 𝙘𝙝𝙖𝙣✨🍀𝘼𝙣𝙖𝙝𝙚𝙡 𝙘𝙝𝙖𝙣
16 دی 99 8:13
وااای آره حتماااا
نه بابا هممون خُلیم) ) ))
خب خوبیا!!؟!
زهرا‌بانو
پاسخ
مرسیا 
تو چطوریا؟ چی کارا میکنیا؟)))
✨🍀𝘼𝙣𝙖𝙝𝙚𝙡 𝙘𝙝𝙖𝙣✨🍀𝘼𝙣𝙖𝙝𝙚𝙡 𝙘𝙝𝙖𝙣
16 دی 99 12:08
خوبما مرسیا سلامتیا) )
زهرا‌بانو
پاسخ

دیگه چه خبرا؟ کلاسا داشتیا امروزا؟ من امروزا ادبیاتا داشتما دیگه تموما شدا 
اگر جمله ام برات نامفهوم بود بگو
یعنی واقعا خدا ما رو از نی نی وبلاگ نگیره آخه چقدر با نمکیم ما شوخی کردما
🖤☠️𝑵𝒂𝒔𝒓𝒊𝒏🖤☠️𝑵𝒂𝒔𝒓𝒊𝒏
16 دی 99 13:45
عااااالي عزيزدلممم
زهرا‌بانو
پاسخ
مرسیییی خوشگل خانوم
✨🍀𝘼𝙣𝙖𝙝𝙚𝙡 𝙘𝙝𝙖𝙣✨🍀𝘼𝙣𝙖𝙝𝙚𝙡 𝙘𝙝𝙖𝙣
16 دی 99 17:02
ما مدرسه هستیما
هرروز کلاس داریم)
وایی آره ایشالااااا) ))
زهرا‌بانو
پاسخ
عزیزممم موفق باشیااا
𝙃𝙖𝙧𝙪ഒ𝙃𝙖𝙧𝙪ഒ
16 دی 99 17:18
سلام ابجی زهراا خوبیی؟؟؟
زهرا‌بانو
پاسخ
وای سلام آبجی بهاره جونم
مرسی تو خوبی؟ 
دلم برات تنگ شده بود
mahsamahsa
16 دی 99 22:17
این روزها با همه ی اتفاقات تلخ تازه آدم پی به این میبره که زندگی که سپری کردیم تمام تلاشها و غصه ها هیچکدوم پایدار نموندن نه مدرک تحصیلی کسی رو از دیگری تو زندگی جلو انداخته و نه مال دنیا
و چه زیبا بود متنت زهرا جان انشالله که عمر با عزت داشته باشی گلم💐
زهرا‌بانو
پاسخ
واقعا گل گفتید خاله جون
مرسی انشاالله شما هم زندگی شادی داشته باشید و موفقیت آقا رادوین رو ببینید
千.𝓏千.𝓏
17 دی 99 23:09
مرسی عزیزم که پستم رو لایک کردی زهرا جون 💜
داستانت هم خیلی قشنگ بود خیلی 😍🤩
میشه کپی اش کنم ؟؟؟
زهرا‌بانو
پاسخ
خواهش میکنم عزیزم کاری نکردم که
مرسی از تعریفت 
البته که میتونی
✿فاطمه✿(مامان محیا و حسام)✿فاطمه✿(مامان محیا و حسام)
18 دی 99 6:36
خیلی زیبا بود
زهرا‌بانو
پاسخ
خیلی ممنون
✿•selva•✿✿•selva•✿
27 دی 99 8:34
سلام زهرا جون خوبی؟🌈🌸
چه خبر؟
نیستی ها!❤️
زهرا‌بانو
پاسخ
سلام عزیزم مرسی تو خوبی؟
با امتحانا مشغولم
از شما چه خبر؟ امتحاناتون شروع شده؟
سلوا
27 دی 99 10:04
آهان عزیزم.
نه ما امتحان نداریم ☺️
اما ماله خواهرم شروع شده&hearts️❤️💜⁦◉‿◉⁩
زهرا‌بانو
پاسخ
آخی ایشالا موفق باشه خواهرت